בכנות החלטתי זו שפת הבלוג לכתוב. אבל בגלל שכמה חברים שלי באיראן קשורה בזמן לתרגם את זה בכתב הפרסי.באמת, תודה לאל כמה טובים יש לי. עשתה את המחלה. כמובן שאני תקופת ההחלמה. עדיין תחת . אבל תודה לאל שאני טובה עכשיו.
راستش من تصمیم داشتم این وبلاگ را با زبان اجدادیم بنویسم. ولی چون به بعضی از دوستانم در ایران هم ربط دارد به خاطر همین ترجمه زبان فارسی آن را هم می نویسم.
به لطف خداوند ودعای بعضی از عزیزان من خوب شدم.واز آن بیماری گذشتم. البته حالا در دوران نقاهت قرار دارم. هنوز تحت مراقبتم. ولی شکر خدا فعلاً خوب هستم.
در این مدت مسائلی پیش اومد که چشمانم در برابر واقعیتهای زندگی باز کرد. به قول معروف دوست واقعی خود را شناختم. من از ضرب والمثلهای ایرانی زیاد سر در نمیارم ولی یه ضرب المثلی هست که میگه باید در زمان سختیها دوست واقعی خودت را بشناسی . من هم حالا فهمیدم دوست واقعی ام کی هستند. در مدتی که............................... فعلآ نگم بهتره!!!! شاید بعدها گفتم!!!!!!!!!! به هر حال همه را دوستدارم چه دوست واقعی چه دوست غیر واقعی