-
משיח - ماشیح(یاداشت پنجاه و پنجم)
سهشنبه 2 خردادماه سال 1391 15:33
«من با ایمان کامل، به آمدن ماشیح اعتقاد دارم و اگر چه او تأخیر کند، با این حال هر روز در انتظار او هستم که بیاید» (اصل دوازدهم از اصول سیزدهگانه ایمان یهود) " אני בהחלט מאמין , להאמין המשיח , ואף על פי שהוא עלול לעכב , אף על פי כן אני מחכה לו שיבוא כל יום . " (סעיף XII של עקרונות האמונה היהודית ) تورات مقدس...
-
טהור -پاداش پاکی(یاداشت پنجاه وچهارم)
شنبه 16 اردیبهشتماه سال 1391 21:38
شبنمی براق و زیبا , چون بلوری آرمیده روی دست شاخه ای گل , سر نهاده در بر آغوش برگی , در سکوتی پر زفریاد از تللالوء های زرین , چون بلوری سیم فام از شدت یکرنگی او , میتوان دید از تنش سبزی برگ نسترن را . نسترن اما چه ساکت , بیتحرک , پای در خاک , تا مبادا می بجنبد یا بغلطد دانه شرم و حیائش . چون عروسی در شب وصل , از عرق...
-
شمینی عصرت(یاداشت پنجاه وسوم)
چهارشنبه 13 اردیبهشتماه سال 1391 00:44
در ادامه خگ سوکوت در هشتمین روز آن جشن شمینی عصرت برگزار می شود. دلیل برگزاری شمینی عصرت از آن جهت بوده که در دوران گذشته در ایام سوکا مرسوم بوده یهودیان برای دیگر اقوام جهان در پیشگاه خداوند قربانی و هدایای خاص تقدیم می کردند، به امر خداوند در هشتمین روز سوکا این امر برای بنی ایسرائل اختصاص یافته است. بدین منظور شب...
-
עניים חסרי אונים - غریب درمانده(یاداشت پنجاه و دوم)
سهشنبه 29 فروردینماه سال 1391 02:04
بت پرستان با کشتی در دریا سفر می کردند و کودکی یهودی در میان مسافر آن کشتی بود . ناگهان طوفان عظیمی برخاست و بت پرستان هر یک بت خود را برداشتند و به آن دعا کردند تا شاید از غرق شدن نجات پیدا کنند، اما این کار فایده ای نداشت . آنها وقتی فهمیدند دعایشان بی نتیجه است به آن کودک یهودی گفتند: "فرزند برخیز و به درگاه...
-
הגירה - کوچ(یاداشت پنجاه و یکم)
پنجشنبه 24 فروردینماه سال 1391 16:04
وقتی روحی بزرگ گرفتار قفس حقارتها گردید , سر به عصیان میگزارد . و حقارت را تاب نتواند آرد . افسوس بر آن بزرگی که دلخوش بر حقارتهای زنده بودن گردید , که خویش در بر خویش قفس میتند و از سستی قفسش میهراسد . כאשר הנשמה הגדול היה כלוא בכלוב למטה, ראש המרד . וקמח לא יכול לסבול את ההשפלה . זה היה חבל מאוד כי שבי בחיים, מי...
-
פדרו הוא ...-یه بابائی و خدا ...(یاداشت پنجاهم)
دوشنبه 21 فروردینماه سال 1391 17:12
دمدمای غروب کنار یه ده قشنگ , توی دشت سر سبز یه <بابائی> وایساده بود . می خواست مناجات کنه ! روبه آسمون کرد و گفت : خدایا خودتو به من نشون بده ! یدفعه یه ستاره دنباله دار از این ور آسمون به اونور آسمون پر کشید ! طرف که تو باغ نبود دوباره گفت : خدایا با من حرف بزن ! یهو صدای چهچه یه بلبل سکوت دشتو شکست ولی .......
-
במחאה על תוכנית טלווי - اعتراض به برنامه سیما(یاداشت چهل ونهم)
جمعه 18 فروردینماه سال 1391 17:37
مدیریت محترم شبکه سوم سیمای جمهوری اسلامی ایران جناب آقای پور محمدی با سلام، احتراما از آنجاییکه اعتقاد ایرانیان کلیمی بنا به وصیت امام راحل (ره) تحکیم وحدت تمام اقشار جامعه ایرانی بوده و هر عمل و سخنی که باعث تزلزل در این امر باشد از نظر انجمن کلیمیان محکوم میگردد، لذا وظیفه خود دانستیم اعتراض شدید انجمن کلیمیان...
-
ایلانوت(یاداشت چهل و هشتم)
یکشنبه 13 فروردینماه سال 1391 17:04
جشن ایلانوت از دیرباز، نه تنها از زیباترین سنن یهودیان به شمار میرود، نیز از نگاه مذهبی آیینی است مقدس که در بین یهودیان از جایگاه ویژهای برخوردار است. در کتب مقدس در رابطه با حفاظت از درختان، کشت و زرع و احترام نهادن به طبیعت آیات و روایات متعددی بیان شده است. در سفر وییقرا فصل بیست اینگونه درج شده است: شش سال...
-
חיים - زندگی(یاداشت چهل و هفتم)
شنبه 20 اسفندماه سال 1390 16:56
زندگی با من کینه داشت من به زندگی لبخند زدم خاک با من دشمن بود من بر خاک خفتم چرا که زندگی سیاهی نیست چرا که خاک خوب است... גרתי עם נקמה חייכתי אל החיים הייתי בשטח אויב אני אדמה כי החיים הם לא שחור כי האדמה היא טובה ...
-
בואו עם הלב שלך-با دل بیا(یاداشت چهل وششم)
پنجشنبه 18 اسفندماه سال 1390 23:45
گفت دعا کنی می آید ... گفتم آنکه با دعا بیاید به نفرینی می رود ... خواستی بیایی ،با دعا نیا با دل بیا !! אני אתפלל מגיע ... אני מתפלל כי הקללה היא לבוא ... רצתה לבוא , בתפילה גבוהה בוא איתי !
-
עיניים לשמים-چشم به آسمان(یاداشت چهل و پنجم)
یکشنبه 14 اسفندماه سال 1390 21:39
سر به هوا نیستم اما همیشه چشم به آسمان دارم حال عجیبی ست دیدن همان آسمان که شاید تو دقایقی پیش به آن نگاه کرده ای . . . אני באוויר , אבל תמיד יש עיניים לשמים ובכל זאת, מוזר לראות את השמים אתה יכול להיות לפני כמה דקות להסתכל על זה . . .
-
אדמונד- ژابه(یاداشت چهل وچهارم)
چهارشنبه 10 اسفندماه سال 1390 15:55
با فریاد نام او را ادا کردی هر فریادی نشانی بود از نامش گفت: نامم را از نشانه ها بیاموز که بگویی و بترسی بپذیری و دوست بداری דיבר עם שמו היה בכי מכתובת הרשומה אמר השיחה שלי כדי ללמוד את הסימנים מפחד לומר ולקבל ולאהוב
-
آیا کلبه شماهم در حال سوختن است(یاداشت چهل وسوم)
شنبه 6 اسفندماه سال 1390 14:40
تنها بازمانده یک کشتی شکسته، توسط جریان آب به یک جزیره دورافتاده برده شد. با بیقراری به درگاه خداوند دعا کرد تا او را نجات بخشد، ساعتها به اقیانوس چشم دوخت تا شاید نشانی از کمک بیابد اما هیچ چیز به چشم نیامد. سرانجام ناامید شد و تصمیم گرفت که کلبه ای کوچک بسازد تا از خود و وسائل اندکش بهتر محافظت نماید. روزی پس از...
-
همچنان منتظرم(یاداشت چهل ودوم)
سهشنبه 2 اسفندماه سال 1390 23:01
همچنان در جستجوی عشق تا بیابم در کنارش بنشینم تا ابد بستایم تو کجایی که همه پاکی عشق از توست همه ناباوریهایم با تو خواهد شد سست تو کجایی که نگاهی به نگاهت بکنم سیر شوم از هر نگاه دیگری دل بِکَنم تو کجایی که همه هستی را در منِ دیوانه ببینی آسمانی بشوی، نه چون مردان زمینی تو کجایی که با هم به تکامل برسیم نو شویم و...
-
سفر(یاداشت چهل ویکم)
پنجشنبه 27 بهمنماه سال 1390 16:37
همه شب دلم با کسی می گفت سخت اشفته ای ز دیدارش صبحدم با ستارگان سپید می رود می رود خدا نگهدارش من به بوی تو رفته از دنیا بی خبر از فریب فرداها روی مزگان نازکم می ریخت چشمهای تو چون غبار طلا تنم از حس دستهای تو داغ گیسویم در تنفس تو رها میشکفتم ز عشق و می گفتم هرکه دلداده شد به دلدارش ننشیند به قصد ازارش برود چشم من به...
-
هدیهای برای جشن حنوکا (یاداشت چهلم)
یکشنبه 23 بهمنماه سال 1390 18:16
صورت نوزاد متولد شده سفید و گرد بود. او پسری بود آرام با موهای مشکی مخملی و چشمهای درشت و سبزی که با دیدگان خیرهاش به اطرافیان مینگریست و توجه به همه خانواده بلکه غریبهها را نیز جلب میکرد. گوشوارهای گوشتی در کنار گوشش بود. با ورود این نوزاد پسر هفت شبانه روز شادی و جشن در خانه ما برقرار بود. خداوند پس از سه...
-
فکرتان را عوض کنید تا زندگیتان تغییر کند!!(یاداشت سی ونهم)
یکشنبه 16 بهمنماه سال 1390 19:30
העולם דומה במראה . מה משקף . אם אתה ידידותי ומלא אהבה , אם לעזור לאחרים, עולם ידידותי , בסיוע מהסוג שלך יסופקו . העולם הוא מה שאתה. دنیا به آیینه بزرگی شباهت دارد. آنچه را که هستید، منعکس می کند. اگر دوستانه و پر مهر و محبت هستید، اگر به دیگران کمک می کنید، دنیا رفتاری دوستانه، محبت آمیز وکمک کننده با شما خواهد داشت....
-
חח עם כוברא(حسنک با کبری چت می کند)-(یاداشت سی و هشتم)
سهشنبه 11 بهمنماه سال 1390 16:33
خدمت ایرانی های عزیز یک از فامیلهامون در ایران یک متنی را برایم خوند خیلی از آن خوشم اومد. درباره آن از فامیلمون پرسیدم گفت: در این شعر شخصیتهایی هستند که برای همه ی ایرانیها در زمان کودکی وقتی که به مدرسه می رفتند خاطره است. که یکی از بزرگان ایران، به وسیله ی این شخصیتها به زبان امروزی از بزرگترین مشکل مردم...
-
زن ومار(یاداشت سی و هفتم)
دوشنبه 26 دیماه سال 1390 18:18
زرگل با پاهای برهنه و کوزه ای بر دوش ، روی شنهای داغ صحرا قدم می گذاشت. صدای خلخال هایش در سکوت صحرا طنین می انداخت .نور در آینه های کوچک جلیقه اش منعکس می شد و سایه اندام بلندش بر شن ها با او جلو میرفت. باد می وزید .دامن بلندش به دور پاها می پیچید و راه رفتن را برایش مشکل می ساخت. ضربات شلاق گون شن های ریز بر...
-
تورات منظوم(یاداشت سی وششم)
سهشنبه 20 دیماه سال 1390 19:42
آفرینش جهان هستی آفرینش را چو او آغــاز کرد طی شش روز، این جهان را ساز کرد خلقتش در روز اول این چنین کهــکـشانها ، آسـمانــها و زمین غرش طوفان، فرای سطح آب این جهان، ظلمانی و هم چون حباب امـر فرمود او که نور آید پدید شد هویــدا نــور و ظلـمت ناپدید روزروشن گشت چون شب تیره بود هر سپیــدی بر سیــاهی چیره بود .... شد ششم...
-
فرانتس کافکا-شاعر یهودی ازآلمان(یاداشت سی و پنجم)
یکشنبه 11 دیماه سال 1390 15:04
در آغاز جهان، قبل از استواری آسمانها و غرش رعدها قبل از نور و بهشت و زیبایی گل ها قبل از قدرت زلزله و دسته ی فرشته ها قبل از بلندای ابرها و کوه ها قبل از شیطان و نیکو کارها همه چیز را دانستم از هیچ همه را از خود آفریدم همچنان آخرت نیز فقط از من و نه دیگری فرا خواهد رسید
-
یهودیان فرانسه (یاداشت سی و چهارم)
پنجشنبه 1 دیماه سال 1390 17:15
تاریخ واقعی مهاجرت یهودیان به فرانسه یهودیانی که در فرانسه زندگی میکنند در طول تاریخ پرتلاطم خود از دورهی رومن Roman تاکنون سرنوشتشان به پادشاهان و رهبران مختلف گره خورده است. یهودیان به همهی جنبههای فرهنگ فرانسوی از علوم اجتماعی، حسابهای مالی، علوم پزشکی، تئاتر و ادبیات توجه داشتند. در حال حاضر فرانسه میزبان...
-
مولانا شاهین شاعر یهودی(یاداشت سی وسوم)
یکشنبه 27 آذرماه سال 1390 15:41
سخن در آفرینش کردم آغاز درون پرده این سان می زنم ساز یکی در وادی حکمت بپویم به قدر عقل خود رمزی بگویم چنین فرمود استاد سخن گوی کاربر بود او به چوگان خرد گوی که پیش از آفرینش قادر پاک که عرش را آفرید و چرخ و افلاک
-
سوکا(یاداشت سی ودوم)
یکشنبه 13 آذرماه سال 1390 17:38
پنج روز بعد از یوم کیپور، پانزدهم ماه تیشری مصادف است با خگ سوکوت (عید سایبان ها). طبق یک سنت دیرینه، یهودیان با برپایی سوکا (سایبان) طی هفت شبانه روز در آن زندگی می کنند و با انجام مراسمی خاص جشن سوکا را برگزار می کنند. واژه سوکا در فرهنگ لغات عبری به معنای سایبان (خیمه ای قابل برچیدن) آمده، معنای دیگر آن سایبانی است...
-
منشور کوروش(یاداشت سی ویکم)
سهشنبه 1 آذرماه سال 1390 16:05
سروده ابراهیم سعیدیان شاعر سخنور و توانمند یهودی به مناسبت بازگشت منشور کوروش به ایران بریزد اگر خون من روی خاک و آغشته گردد باین خاکِ پاک زمین جاودان گردد از جانِ من هزاران بمی ر ند همسانِ من براه وطن جسم اگر خاک شد غُباری شد وُ سوی افلاک شد بخصم وُ بدشمن بگویم چُنین کنم توتیا خاکِ ایران زمین فدای وطن گردم وُ خاکِ آن...
-
عدد هفت(یاداشت سی ام)
شنبه 28 آبانماه سال 1390 17:43
حروف و اعداد در فرهنگ یهود از دیرباز به عنوان کلیدی در راستای دستیابی به قوانین الهی (توراه) و پی بردن به اسرار آفرینش و نظام آن به کار گرفته شده است. ملل دیگر نیز طی قرون متمادی با بهره جستن از این علم و پیروی از اصول مندرجه در کتب قبالا به ویژه «زوُهَر» توانستهاند گامهای بلند و مثبتی در جهت حفظ بقا و غنیسازی...
-
غزل غزل ها(یاداشت بیست و نهم)
پنجشنبه 26 آبانماه سال 1390 02:28
در خود تعمق می کنم و از خود می پرسم آیا عشق من را دیده اید؟ نمی دانم که او کیست؟ آنگاه فرشتگان شب مرا یافته، از بین تمام شکست ها و سرگردانی ها مرا شناسایی کرده و از این نابسامانی ها از من دلجویی کرده و مرا دور ساختند. بعد از عبور از این مرحله عشقم رسید و گفت : عشق من از لبانت قطرات عسل روان است . در زیر زبانت عسل و...
-
واقعه پوریم(یاداشت بیست وهشتم)
پنجشنبه 19 آبانماه سال 1390 17:41
پوریم طبق مندرجات کتب مذهبی یهود در 13 آدار سال 3405 عبری در سرزمین بزرگ پارس توطئه شوم برای شهروندان یهودی در شرف انجام بود که با همبستگی یهودیان بویژه با سیاست های مدبرانه پیرمردی روحانی بنام مردخای و فداکاری دختر عمویش استر، معجزه ای به وقوع می پیوندد که باعث عقیم ماندن یک فاجعه (گزرا) میشود. شرح کامل این واقعه در...
-
دلم برای دوستانم تنگ شده!(یاداشت بیست وهفتم)
چهارشنبه 18 آبانماه سال 1390 19:33
بعد از مدتها اومدم ولی.......! ای کاش نمی اومدم آخه ار دوستانم هیچ خبری نیست!! امیدوارم هر کجا که هستند موفق باشند!
-
הערות עשרים ושישה(یاداشت بیست وششم)
سهشنبه 5 مهرماه سال 1390 15:08
שלום על כל החברים שלי ולחזור פגע , היו לי זיכרונות טובים מאוד מהם. " מ מוכן לעשות כל דבר אם אני לוחץ . אני מקווה להצליח בכל מקום שאתה נמצא