پوریم

آن زمان که آدم خلق شد هرگز در این فکر نبود,روزی خواهد آمد که باید زمین را ترک گوید

پوریم

آن زمان که آدم خلق شد هرگز در این فکر نبود,روزی خواهد آمد که باید زمین را ترک گوید

ניחוח של אהבה عطر عشق(یاداشت شصت وسوم)


دلت می‌خواد پنهانی، یار من باشی؟

بی سرو صدا، مال من باشی
دلت می‌خواد عاشق سینه چاک تو باشم؟
بین همه رقیبا، من، فدای تو باشم
دلت می‌آید دل از من بکنی
چطور می‌توانی بی‌من بروی
دلم می‌خواد خورشید با چشم‌های تو بیدار بشه
عطر عشق، از سوی تو احساس بشه
دلم می‌خواد باغِ دلتو بهار کُنم
شکوفه های عشق را با اشکِ دلم سیراب کنم
دلم می خواد با یک نگاه، دل از من ببری
مست و شیدا، مرا به عرشِ اَعلا بِبَری
دلم می‌خواد مثل قدیما با دیدنت دلم بلرزه
نمی‌دونی لرزیدنِ دل، به چه دنیایی می‌ارزه
دلم می‌خواد با عشوه و ناز، حرف بزنی
با برقِ چشمات، هوش از من ببری
دلم می‌خواد که بوسه بارونت کنم
هست و نیستم را به پات نثار کنم
دلم می‌خواد شب را بشکنم
سهیلِ سحری را در قیاست بنگرم
دلت می‌خواد که من و تو، ما باشیم؟
تو شعرها و قصه‌ها حماسه ساز باشیم؟
دلم می‌خواد سکوت را بشکنم
فریاد بزنم اونی که دوست داره، فقط منم


אתה רוצה לדעת את הסוד, להיות החבר שלי?
בשקט, להיות שלי
צ'אק רוצה להיות המאהב שלך?
כל, אני להיות הקורבן שלך
יש לך הלב שלי
איך אתה יכול ללכת
אני רוצה לתת לו את השמש בעיניך
בושם אוהב את ההרגשה שאתה מקבל
אני רוצה האביב שלי גן
אני משקה עם דמעות אהבת פריחה
רוצים להיראות עם הלב של נמר אני
שיכור, נמר הכס המעודן שלי
אני רוצה לראות אותך כמו שאני
אל רועד לב, מה שהעולם הוא שווה
אני רוצה גנדרנות וגינונים, מדברים
עם עיניים אלקטרוניות, מודיעין של הנמר שלי
אני רוצה לנשק אותי הברונט
פאט ואני נשלח אותו אליי
אני רוצה לשבור הלילה
הבט בבוקר ס
אני רוצה אותך ואתה רוצה אותנו?
אתה הופך את שירים וסיפורי אפים?
אני רוצה לשבור את השתיקה
צעקת הסיבה אוהבת רק אותי.

מי השמים به سوی کدام آسمان(یاداشت شصت و دوم)



آنگاه که غرور کسی رو له می کنی

آنگاه که کاخ آرزو های کسی رو ویران می کنی

آنگاه که شمع امید کسی را خاموش می کنی

آنگاه که بنده ای را نادیده می گیری

آنگاه که حتی گوشت را می بندی که صدای خورد شدن غرورش را نشنوی

آنگاه که خدا را می بینی وبنده خدا را نادیده می گیری

می خواهم بدانم دستانت را به سوی کدام آسمان دراز می کنی تا برای خوشبختی خودت دعا کنی.


כאשר אתה מכבד מישהו נמחץ
בית נהרס כאשר מישהו רוצה אותך
ואז מישהו שם נר של תקווה
אני לא יכול להתעלם ממנו בעת ביצוע
כאשר הבשר הוא אפילו גאה להיות מספר כי היה רעש של מופקרת
כאשר אתה רואה את אלוהים, אלוהים מתעלם
אני רוצה לדעת מה את הידיים כלפי השמים אתה מתפלל לאושר שלך.