پوریم

آن زمان که آدم خلق شد هرگز در این فکر نبود,روزی خواهد آمد که باید زمین را ترک گوید

پوریم

آن زمان که آدم خلق شد هرگز در این فکر نبود,روزی خواهد آمد که باید زمین را ترک گوید

לחייך لبخند تو(یاداشت هفتاد وپنجم)

 

 

 مادر چه زیبا بود لبخند تو وقت تولد من
اشک شوق تو برای راه رفتن من
بیم و هراس تو برای فردای من
هر نفس تو در گروه نبض جان من
چه تکیه گاه سخت و محکمی آغوشی گرم و دست نوازشگری
سینه ی پرشوری دل سوزی آسمونِ پر نوری
چه احساس با شکوهی فرشته ای زیبا و مهربانی
موجی از عشق الهی حرف هایت، صدایت ندای آسمانی
مادر چه صبور و شکیبایی چون کوه استواری
مرهم زخم هایی مونس و غمخواری تسلی بخش روانی
دوستی بی همتایی یاری وفاداری تنها رسئول خدایی
مادر چه بی خوابی ها کشیدی من آسوده بخوابم
نخوردی و مرا خوراندی گرسنه خوابیدی تا سیر بخوابم
ظلم و ستم ها دیدی خفت خواری ها کشیدی
جنگ و ستیز کردی سینه سپر کردی خطرها از من دور کردی
با تو چه آرامشی آسایشی چه امنیتی
سایه ی عطر آگینی نگاه پر مهری وازه های شیرینی
مادر چه زیبا بود لبخند تو وقت تولد من

איזה חיוך יפה כשאמא של הלידה שלי
הדמעות שלך לטיול שלי
אתה פאניקה לי מחר
כל נשימה שאתה בדופק החיים שלי
איך זרועות תמיכה נוקשות חמות ומלטפות
השמים מלאים בחזה אור שריפת לב סוער
איזו הרגשת מלאך יפה ועדין מרהיב
גל אלוהי אוהב את המילים שלך, הקול שלך מהדהד מן השמים
מהו הר של סבלנות ומשרד הורה חוסן
לרפא את הפצעים הנפשיים נשמה ונחמת חמלה
ידידות, נאמנות ייחודית לעזור  האלוהי בלבד
נדודי שינה ולישון בנוחות למשוך את האמא שלי
אל תאכיל אותי, תאכיל את הרעבים, שוכב לישון
שפלה, עוני ודיכוי שהם ראו
סיכונים של פגוש אתה נלחם את לבי
מה אתה מרגיש בנוח עם האבטחה
ניחוח מתוק Gyny נראה מלא צל מילות  

איזה חיוך יפה כשאמא של הלידה שלי