-
זוכרים ידיד ( یاداشت هشتاد و پنجم)
پنجشنبه 22 تیرماه سال 1396 18:30
בשם אלוהים הייתי כאן הרבה זמן Nyvmdm . Dyg · hhych אחד מחבריי הם לא כאן . אני מקווה באשר הם חיים בריאים ומאושרים להיות .
-
של שמונה עשר תפילות دعا های هشتگانه(یاداشت هشتادو چهارم)
جمعه 10 مهرماه سال 1394 02:11
شکی نیست که مهمترین قسمت نماز ما همان دعاهای هجده گانه ای است که در نمازهای مختلف میخوانیم. در میشنا این دعاها را نماز (تفیلا) نام گذارده اند. این نماز را رَبان گَملیئل اهل شهر یونه در قرن اول میلادی تنظیم نموده است. عدهای دیگر عقیده دارند که مدتی قبل از او صد و بیست نفر از پیران قوم که در بین آنها عدهای پیامبر...
-
ביוגרפיות של אלברט איינשטיין زندگی نامه البرت انیشتین(یاداشت هشتاد وسوم)
چهارشنبه 4 شهریورماه سال 1394 22:31
"تجاوز و خشونت هرگز موجب برقراری صلح نمی شود . صلح فقط با مذاکره صادقانه و تفاهم حاصل خواهد شد." آلبرت اینشتین "אונס ואלימות לא יובילו לשלום . שלום יושג רק על ידי דיאלוג והבנה כנים . " אלברט איינשטיין آلبرت اینشتین در 14 مارس 1870 در شهر اولم در آلمان متولد شد و تحصیلات خود را تا دوره دانشگاهی در...
-
דניאל دانیال نبی (یاداشت هشتاد ودوم)
پنجشنبه 25 تیرماه سال 1394 16:32
در کتب مقدس (تنخ) بخش نوئیم کتاب دانیال نبی باب اول تا ششم و کتاب عزرا باب (1و2و3و4و7) این چنین اشاره شده : در سال سوم سلطنت یهویاقیم پادشاه یهودا، رئیس جلادان (نوزرئدان) که از کارگزاران پادشاه بابل (نبوخدنصر) بود در هفتمین روز ماه پنجم (آو) به شهر اورشلیم حمله ور شد. او با سربازان کثیری که در اختیار داشت حصارهای...
-
آیین های مذهبی در تقویم عبری(یاداشت هشتاد ویکم)
سهشنبه 23 تیرماه سال 1394 18:37
• روش هشانا: ראש השנה آغاز سال نو عبری و نخستین روز سال که در آغاز ماه تیشری با نواختن در شاخ قوچ (شوفار) و اعلام توبه و اعتراف به گناهان سال گذشته برگزار می شود. یهودیان بر این باورند که در این روز دادگاه الهی پرونده عملکرد یک سال تمام انسانها را مورد بررسی قرار میدهد. هر دو شب شمع روشن می کنند و مراسم ویژه ای در...
-
روزه داری در میان یهودیان (یاداشت هشتادم)
دوشنبه 22 تیرماه سال 1394 13:57
در تورای مقدس، برای اولین بار دستور تعنیت (روزه) گرفتن برای روز کیپور (بخشش گناهان) در دهم ماه تیشری ذکر شده است ولی تعنیت های دیگر تاریخ یهود با یادبود اتفاقاتی که در مسیر خرابی بت همیقداش روی داد، مناسبت پیدا میکنند. روزه های دهم طوت (آغاز محاصرة اورشلیم توسط بخت النصر)، هفدهم تموز (خرابی دیوارهای شهر اورشلیم و توقف...
-
הקרוב של שמש השנה החדשה حلول سال نو شمسی(یاداشت هفتاد و نهم)
شنبه 9 فروردینماه سال 1393 16:59
با سلام، احتراما حلول سال نو شمسی و آغاز فصل بهار را خدمت شما دوستان عزیز صمیمانه تبریک عرض مینمائیم و از حداوند منان سالی سرشار از موفقیت و برکت و سربلندی را آرزومندیم. انشااله که در پرتو حمایت حداوند یگانه، حداوند موسی کلیم اله (ع)، عیسی مسیح اله (ع) و محمد رسول اله (ص)، سال 1393 برای تمامی ایرانیان از هر نژاد و...
-
אני אוהב את אשתי دوست من همسر من (یاداشت هفتادو هشتم)
جمعه 1 شهریورماه سال 1392 15:35
چارلتون هستون هنرپیشه مشهور – قبل از اینکه در نقش "حضرت موسی" و "بن هور" ایفای نق ش کند.مرد جوان عاشقی بود که .... پاییز سال 1941 به دانشگده "نورت وسترن" وارد شدم . در آن زمان پسری بودم خجالتی ، لاغر، با لباس های مندرس و فقیرانه و با 300 دلار پول که آن را هم انجمن تئاتر "وینتکا"...
-
מרגיש פורחים شکوفه های احساس( یاداشت هفتاد و هفتم)
یکشنبه 6 مردادماه سال 1392 12:52
شکوفههای احساس از درون یک باغ پرگل هرکدام به برگی و نمادی به حرفی و نمایی آسمانی پرستاره و سیاره دریایی که آب دارد و آب میدهد فسردگی در او نیست سوزندگی او را میسراید و سردی را میسوزاند آنجا که سرمای راحت سوز، میتابد یوسف ستارهشناس را میگویم آبستن اندیشههاست روشن و بیشکن آبگینهای از دین و دانش نجوم و هنر...
-
עברית הראשונה(یاداشت هفتاد وششم)
شنبه 4 خردادماه سال 1392 16:58
به سالِ نو، خدا این سان ندا داد پیامِ دلنشین، بر قومِ ما داد به پا خیز، ای که در خوابِ گرانی! که ایزد، مژدهء عَفو و جزا داد چو گشتم رهسپارِ خانهء او مرا فرمانِ پرهیز از ریا داد چو بِشْنیدم من،آیاتی زِ تورات دل و روح و روانم را صفا داد طَنینِ روح بخشِ شاخِ قوچی تنم لرزاند و روحم را جلا داد کنون روزِ قضا و حکمِ قاضی است...
-
לחייך لبخند تو(یاداشت هفتاد وپنجم)
جمعه 18 اسفندماه سال 1391 16:03
مادر چه زیبا بود لبخند تو وقت تولد من اشک شوق تو برای راه رفتن من بیم و هراس تو برای فردای من هر نفس تو در گروه نبض جان من چه تکیه گاه سخت و محکمی آغوشی گرم و دست نوازشگری سینه ی پرشوری دل سوزی آسمونِ پر نوری چه احساس با شکوهی فرشته ای زیبا و مهربانی موجی از عشق الهی حرف هایت، صدایت ندای آسمانی مادر چه صبور و شکیبایی...
-
סיפור אמיתי یک داستان واقعی(یاداشت هفتاد و چهارم)
جمعه 22 دیماه سال 1391 03:17
نمی دانم آیا شما به تقدیر معتقدید ؟ و آیا تا به حال به تقدیر و یا به عبارت دیگری به قسم فکر کرده اید؟ بسیاری از حوادث زندگی ما را ، تقدیر رقم می زند،بی آنکه خود ما مطلع باشیم.گاه بی آنکه متوجه باشیم ، ناگهان خود را در دریایی از رویدادها، ماجراها، و داستان های گوناگون زندگی، غرق می بینیم. آری، زندگی همیشه برای ما قصه...
-
בקשתי מאלוהיםمن از خدا خواستم(یاداشت هفتاد وسوم)
شنبه 9 دیماه سال 1391 17:16
من از خدا خواستم ... من از خدا خواستم که پلیدی های مرا بزداید خدا گفت : نه آنها برای این در تو نیستند که من آنها را بزدایم .بلکه آنها برای این در تو هستند که تو در برابرشان پایداری کنی בקשתי מאלוהים ... בקשתי מאלוהים שאסיר את הרוע שלי אלוהים אמר לא הם לא בשבילך אני אבל הם על הפנים שלך, אתה קיים من از خدا خواستم که...
-
رסיפורו של האזרת עלי روایتی از حضرت علی(ع) (یاداشت هفتاد و دوم)
پنجشنبه 30 آذرماه سال 1391 15:50
از حضرت علی (ع) روایت شده که فرمودند: از تورات 12 آیه برگزیدم و به عربی بازگرداندم و روزانه سه نوبت در آنها می نگرم : האזרת עלי מסופר שהנביא אמר : 12 פסוקים מהתורה בחרו לערבית חזרו שלוש פעמים ביום ואני מסתכל : آیه نخست: ای انسان، تا آن هنگام که تحت قدرت و سلطنت منی، از شکوه هیچکس پروا مکن و بدان که قدرت و سلطنت من...
-
ברבור גווע مرگ قو (یاداشت هفتاد ویکم)
دوشنبه 27 آذرماه سال 1391 16:44
نهال کوچک را پدر در اولین سالگرد ازدواجش کاشت . در طول سی و پنج سال زندگی مشترک روز و شب از آن نگهداری می کرد و با عشق و علاقه ای خاص به آن می رسید . پیرایشش می کرد ، آب می داد و گاه مدتها عاشقانه به آن خیره می شد . شاید گذشت سالهای زندگی مشترکش را در وجود آن جست و جو می کرد. درخت قد برافراشته و شاخه ها را به هر سو...
-
שהשמים به سوی کدام آسمان (یاداشت هفتادم)
چهارشنبه 15 آذرماه سال 1391 15:08
آنگاه که غرور کسی را له می کنی آنگاه که کاخ آرزوهای کسی را ویران می کنی آنگاه که شمع امید کسی را خاموش می کنی آنگاه که بنده ای را نادیده می گیری آنگاه که حتی گوشت را می بندی تا که صدای خورد شدن غرورش را نشنوی آنگاه که خدا را می بینی وبنده خدا را نادیده می گیری! می خواهم بدانم دستانت را به سوی کدام آسمان دراز می کنی تا...
-
אמון باور(یادداشت شصت و نهم)
پنجشنبه 2 آذرماه سال 1391 23:19
به عاشق داده ای انگیزه دوست داشتن به معشوق میدهی اندیشه ناز داشتن یکی را می دهی امروز نقش صید بودن همانا، دیروز ماهرترین صیاد بودن یکی را خلق کرده ای چون بره ی آسوده خفته میان گله ی یکی دیگر در کمین آن بَرِه بگیرد روزی همچون گرگی از گَلِه یکی را شبی در پی عیاشی و نوش همانا در یک سپیده در ماتم و سوگ یکی را عمری در حسرت...
-
חייו של נביא דוד زندگانی حضرت داوود (یاداشت شصت و هشتم)
یکشنبه 28 آبانماه سال 1391 16:09
حضرت داوود کوچکترین پسر "ییشای" از سبط یهودا بود که در منطقه افرات در شهر بت لحم زندگی می کردند. بنابر آنچه در کتاب مقدس آمده، حضرت داوود از اولاد "روت موآوی" ، همسر "بوعز" بوده است و 40 سال بر بنی اسرائیل سطنت کرد(876 تا 836 قبل از میلاد) از چهل سال پادشاهی ، هفت سال و 6 ماه آن ، حکومت...
-
פרעה שובבה شیطان فرعون (یاداشت شصت و هفتم)
جمعه 26 آبانماه سال 1391 10:11
فرعون پادشاه مصر ادعای خدایی میکرد. روزی مردی نزد او آمد و در حضور همه خوشه انگوری به او داد و گفت: اگر تو خدا هستی پس این خوشه را تبدیل به طلا کن. فرعون یک روز از او فرصت گرفت. شب هنگام در این اندیشه بود که چه چاره ای بیندیشد و همچنان عاجز مانده بود که ناگهان کسی درب خوابگاهش را به صدا در آورد. فرعون پرسید کیستی؟...
-
אמא مادر (یاداشت شصت و ششم)
یکشنبه 21 آبانماه سال 1391 10:29
من، هنوز مشتاقِ دیدارِ تو هستم بیدار برای قصههای شیرین تو هستم من، هنوز تشنة مهربونیهای تو هستم بیقرار برای خشم و گذشتهای تو هستم آغوش پر مهرت، تنها پناه من بود گوشة دلت، خانة امن من بود صدایت قشنگترین آهنگ زندگی بود نگاهت تسکین بخش لحظههای من بود کجاست دستهای نوازشگر تو؟ سیمای پرمهر و آوای عاشقانة تو بودنم در...
-
שנת תמרת עברית 5773 حلول سال 5773 عبری(یاداشت شصت وپنجم
شنبه 25 شهریورماه سال 1391 18:06
همکیشان گرامی موعدیم شالوم احتراماً از طرف خودم حلول سال 5773 عبری را به کلیه همکیشان صمیمانه تبریک عرض مینماید و آرزوی پذیرفته شدن دعا و نیایش و درخواست مغفرت همگی شما در روزه بزرگ کیپور دارد. آرزومندیم که یکایک عزیزان سالی مملو از سربلندی و افتخار در پیشگاه خداوند به همراه سلامتی و برکت در سایه الطاف او را در پیش...
-
חיים יפים زندگی زیباست(یاداشت شصت وچهارم)
پنجشنبه 9 شهریورماه سال 1391 22:01
وقتی که جسم غده مانندی را در سینه ام احساس کردم، زیاد نگران نشدم. مطمئن بودم که این هم عوارض بعد از زایمان است. چون به تازگی فرزند دیگری به دنیا آورده بودم و شش ماه از تولد نوزادم می گذشت. به هر حال اصلا فکر نکردم که ممکن است به بیماری سرطان دچار شده باشم. من در انگلستان زندگی می کنم و در آن زمان قرار بود که به زودی...
-
ניחוח של אהבה عطر عشق(یاداشت شصت وسوم)
دوشنبه 30 مردادماه سال 1391 16:35
دلت میخواد پنهانی، یار من باشی؟ بی سرو صدا، مال من باشی دلت میخواد عاشق سینه چاک تو باشم؟ بین همه رقیبا، من، فدای تو باشم دلت میآید دل از من بکنی چطور میتوانی بیمن بروی دلم میخواد خورشید با چشمهای تو بیدار بشه عطر عشق، از سوی تو احساس بشه دلم میخواد باغِ دلتو بهار کُنم شکوفه های عشق را با اشکِ دلم سیراب کنم...
-
מי השמים به سوی کدام آسمان(یاداشت شصت و دوم)
یکشنبه 8 مردادماه سال 1391 18:03
آنگاه که غرور کسی رو له می کنی آنگاه که کاخ آرزو های کسی رو ویران می کنی آنگاه که شمع امید کسی را خاموش می کنی آنگاه که بنده ای را نادیده می گیری آنگاه که حتی گوشت را می بندی که صدای خورد شدن غرورش را نشنوی آنگاه که خدا را می بینی وبنده خدا را نادیده می گیری می خواهم بدانم دستانت را به سوی کدام آسمان دراز می کنی تا...
-
שלום آرامش (یاداشت شصت ویکم)
یکشنبه 18 تیرماه سال 1391 16:23
پادشاهی جایزهء بزرگی برای هنرمندی گذاشت که بتواند به بهترین شکل ، آرامش را تصویر کند. نقاشان بسیاری آثار خود را به قصر فرستادند. آن تابلو ها ، تصاویری بودند از جنگل به هنگام غروب ، رودهای آرام ، کودکانی که در خاک می دویدند ، رنگین کمان در آسمان ، و قطرات شبنم بر گلبرگ گل سرخ. پادشاه تمام تابلو ها را بررسی کرد ، اما...
-
כוכב ستاره (یاداشت شصتم)
شنبه 10 تیرماه سال 1391 15:00
دلم میخواد امشب را مهمان مهتاب باشم شب را بشکنم، در خلوت دل بیدار باشم دلم میخواد با حبابی روی آب زورق بسازم دل به دریا بزنم شاید به خلوت تو راه یابم دلم میخواد به گذشتههای دور برگردم به زمان بچگی شاید من هم همبازیم را پیدا نمایم دلم میخواد هرچه ستاره تو آسمون هست من بچینم برگیسویت بریزم و ستاره بارونت ببینم دلم...
-
אני מה אני من که هستم من چه هستم(یاداشت پنجاه و نهم)
سهشنبه 6 تیرماه سال 1391 15:47
راهــــــی بــــــیراه، شبـــــی بـــی مــاه عاشقــــی معشوق، شبحــــی مات و مبهـــوت طلوعــــــــی زمغــرب، پرندهای بــی بال یـــــاوری بی یــــار، یا چشمهای بـــــــی آب شایـــد تنهـــــا نقشی بــر در و دیـــــوار تو بگــــو، من کـــــه هستم، من چـــــه هستم سلحشوری بیحماسه، شاهینی بیآشیانه رسولــــــی بــــی...
-
כמה נקודות اکسیر(یاداشت پنجاه و هشتم)
یکشنبه 21 خردادماه سال 1391 21:16
تو مثل اکسیر حیات، چشمه پاک و زلال چون بادهای از مِیِ ناب، شهدی مستانه وار پر از شور و نشاط، روحی بلند، دنیایی از عشوه و ناز شکفتن یک حیات، احساسی لطیف، متین و با وقار، همیشه بهار تو همان آفتابی، مهتابی، زیباتر از سهیل صبحگاهی گرمی بخش لحظههایی، نه غریبی، نه آشنایی تو نهایت یک شکوهی، عزیزی، مثل یک رویاء، دلپذیری...
-
עיד عید شاووعوت(یاداشت پنجاه و هفتم)
سهشنبه 9 خردادماه سال 1391 18:39
عید شاووعوت در تاریخ حیات بشر روزی است منحصر به فرد، روزی که خداوند برای اعطای شریعت خودش، به شکل جلال الهی در کوه سینا، در نظر قوم بنی ایسرائل آشکار شد. او کلام خود را بطور مستقیم در قالب دو لوح سنگی بصورت ده فرمان توسط موسی بن عمرام به نیاکان ما تسلیم نمود. قوانینی که به منزله اولین قانون اساسی الهی به جهانیان ارائه...
-
אני - دل من(یاداشت پنجاه و ششم)
دوشنبه 8 خردادماه سال 1391 14:50
در چشمانم تنهایی ام را پنهان می کنم در دلم دل تنگی ام را در سکوتم حرف های ناگفته ام را در لبخندم غصه هایم را دل من چه خردسال است ساده مینگرد ساده می خندد و ساده می پوشد دل من از تبار دیوارهای کاهگلی است ساده می افتد ساده می کند ساده می میرد אני מתחבא בעיני עצמי אני באפלולית ב Skvtm המילים שבשתיקה שלי לחייך לצערי מה...