پوریم

آن زمان که آدم خلق شد هرگز در این فکر نبود,روزی خواهد آمد که باید زمین را ترک گوید

پوریم

آن زمان که آدم خلق شد هرگز در این فکر نبود,روزی خواهد آمد که باید زمین را ترک گوید

חייו של נביא דוד زندگانی حضرت داوود (یاداشت شصت و هشتم)

 

 

 

 حضرت داوود کوچکترین پسر "ییشای" از سبط یهودا بود که در منطقه افرات در شهر بت لحم زندگی می کردند. بنابر آنچه در کتاب مقدس آمده، حضرت داوود از اولاد "روت موآوی" ، همسر "بوعز" بوده است و 40 سال بر بنی اسرائیل سطنت کرد(876 تا 836 قبل از میلاد) از چهل سال پادشاهی ، هفت سال و 6 ماه آن ، حکومت بر یهودا در حبرون بود و 33 سال بر کل اسرائیل و یهودا در اورشلیم (شموئل 5: 4-5) .
حضرت داوود در دوره حکومت شائول (اولین پادشاه بنی اسرائیل) به دربار او راه یافت . در جلد اول کتاب سموئیل (شموئل فصل 16) می خوانیم که به دو علت حضرت داوود نزد شائول پادشاه ارزش یافت . "یکی از خادمین در جواب وی گفت اینک پسر ییشای بت لحمی را دیدم که به نواختن ، ماهر و صاحب شجاعت و مرد جنگ آزموده و فصیح زبان و نیک منظر است و خداوند با وی می باشد" در فصل 17 همان کتاب می خوانیم که شائول پادشاه داوود را با کلاه، زره و شمشیر خود مسلح نمود ولیکن داوود نتوانست با آنها راه برود زیرا با آن وسایل عادت نکرده بود. داوود به شائول گفت ب این سلاح ها نمی توانم بروم زیرا در استعمال آنها مهارت ندارم. پس از آن چون حضرت داوود توانست با گلیات بجنگد، نظر شائول را به خود جلب کرد و نیز نظر به این که او در جنگ با کفار موفقیتی به دست آورد، مورد لطف پادشاه واقع شد و داماد وی شد.علاوه بر این ، او با یوناتان پسر شائول دوست صمیمی بود. شائول به داوود مشکوک می شود و تصور می کند که او در این فکر است که سلطنت را از جانشینانش برباید. هنگامی که داوود می فهمد که شائول قصد کشتنش را دارد از او می گریزد . در این زمان بود که چهارصد نفر از اشخاصی که در تنگنا بودند و زندگی تلخی داشتند گرد او جمع شدند. 

 

בנו הצעיר, הדוד, " האלילים של שבט יהודה, שהיה בעיר בית הלחם חי. אז מה יש בתנ"ך, צאצאו של נביא הדוד, אישה "רות "בועז" כבר 40 שנים שישראל (876-836 לפנה"ס) על התקופה של 40 שנים, שבע שנים ושישה חודשים, לשלוט על יהודה בחברון, ועל כל ישראל ויהודה בירושלים במשך 33 שנים ( 5: 4-5).במהלך נביא דוד השאול (המלך הראשון של ישראל), בית המשפט מצא אותו. בכרך הראשון של סמואל (פרק 16) אנחנו קוראים כי נביא דוד אל שאול המלך שווה משתי סיבות.דוד המלך, קסדה, חרב, שריון והצטייד איתם, אבל דוד לא יכל ללכת, כי המכשירים לא היו בשימוש. שאול אמר לדוד, (ב) השימוש בכלי נשק אלה לא יכול ללכת כי אין להם כישורים.יונן הבן של השאול היה חבר קרוב. שאול הדוד הוא חשוד וחושב שהוא חשב ששלטונו של יורשיו, לגנוב. כאשר הדוד הבין שהשאול הולך בורח . זה היה בשלב זה כי ארבעה אנשים שהיו בעת צרה והכאב של חיים שהתקבצו סביבו. 

ادامه مطلب ...

פרעה שובבה شیطان فرعون (یاداشت شصت و هفتم)

 

 فرعون پادشاه مصر ادعای خدایی میکرد.

روزی مردی نزد او آمد و در حضور همه خوشه انگوری به او داد و گفت: اگر تو خدا هستی پس این خوشه را تبدیل به طلا کن.
فرعون یک روز از او فرصت گرفت. شب هنگام در این اندیشه بود که چه چاره ای بیندیشد و همچنان عاجز مانده بود که ناگهان کسی درب خوابگاهش را به صدا در آورد.
فرعون پرسید کیستی؟ ناگهان دید که شیطان وارد شد.
شیطان گفت: خاک بر سر خدایی که نمیداند پشت در کیست. سپس وردی بر خوشه انگور خواند و خوشه انگور طلا شد!
بعد خطاب به فرعون گفت: من با این همه توانایی لیاقت بندگی خدا را نداشتم آنوقت تو با این همه حقارت ادعای خدایی می کنی؟ 
 
פרעה מלך מצרים לא טוען שהוא אלוהים.

יום אחד נכנס אדם אליו בנוכחות כל הענבים ואמר, אלוהים, אם אתה כל כך מתקבץ לזהב עכשיו.
פרעה היה יום של זמנו. בלילה הוא חשב שזה לא הצליח למצוא פתרון ולהמשיך לחשוב שפעם מישהו הייתי קורא את דלת.
פיברוזיס בקש פרעה? לפתע נכנס שד.
השטן אמר שאלוהים יודע עפר על גביו של ציסטה. אחר כך הרכבתי את הענבים וזהב אשכול ענבים!
לאחר טיפול פרעה אמר: אני עשיתי את כל זה לאלוהים, אז מגיע לך את כל השפלה שאתה טוען שהוא אלוהים?